مسیح اسلام؛ امام موسی صدر، روحی تازه و اندیشهای نو در کالبد جامعه
صلاح ریاض فحص به سال 1968م در بیروت متولد شد. در حالی که دهمین بهار زندگی خود را پشت سر نهاده بود به واحدهای پیشاهنگی جنبش «امل» پیوست. وی در بحبوحۀ تهاجم وحشیانۀ رژیم صهیونیستی به لبنان، در صفوف «افواج المقاومه
پژوهشگر: صلاح فحص
درآمدی بر آشنایی
صلاح ریاض فحص به سال 1968م در بیروت متولد شد. در حالی که دهمین بهار زندگی خود را پشت سر نهاده بود به واحدهای پیشاهنگی جنبش «امل» پیوست. وی در بحبوحۀ تهاجم وحشیانۀ رژیم صهیونیستی به لبنان، در صفوف «افواج المقاومه اللبنانیه» حضور داشت و به دست نیروهای اشغالگر اسرائیلی اسیر شد و حدود شش ماه را در زندان انصار در روستای انصار در جنوب لبنان، نزدیک شهر نبطیه، گذراند.فحص تحصیلات مقدماتی خود را در جنوب و بیروت پشت سر نهاد و به منظور تکمیل مدارج علمی خود رهسپار جمهوری اسلامی ایران گردید و موفق شد ابتدا مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی اصفهان و سپس کارشناسی ارشد در همین رشته را از دانشگاه علم و صنعت تهران دریافت کند. ایشان در حال حاضر دانشجوی مقطع دکتری است.
مهندس فحص دارای سه فرزند است: یک پسر به نام ریاض و دو دختر که به ایمان و نور نامبردارند. وی از سال 1379 هنگام گشایش دفتر جنبش امل در ایران سمت جانشین رئیس و معاونت دفتر در تهران را عهدهدار است.
تبار نور
هشتاد و یک سال پیش شهر قم شاهد تولد مردی بود که به جرئت میتوان او را یکی از نوابغ و نوادر دنیای اسلام و جهان تشیع برشمرد. سید موسی صدر فرزند سید صدرالدین در چهاردهم خرداد 1307 در خانهای واقع در کوچه عشقعلی (تکیه گذر جدّا) در محله چهار مردان قم دیده به جهان گشود. 1 پدرش سید صدرالدین از تلامیذ مبرز آیات عظام: شیخ محمدکاظم خراسانی، شیخ رضا همدانی، شیخ محمد طه نجف، سید محمد بحرالعلوم و شیخ ضیاءالدین عراقی بود و در عصر خود در زمره مراجع سرشناس عالم تشیع به شمار میآمد. ایشان تحصیلات خود را در سامراء، نجف و کربلا پشت سر نهاد. چندی پس از مهاجرت به مشهد، بنا به دعوت آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، به منظور معاونت بنیادگذار حوزه علمیه قم به این دیار آمد و به مثابه قائممقام ایشان به تدریس و خدمترسانی پرداخت. از آثار آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر میتوان به: مختصر تاریخ اسلام، رساله در حقوق، المهدی، حقوق زن در اسلام و حاشیه بر عروَة الوثقی اشاره کرد. 2 مادر سید موسی، صفیه، دختر آیتالله مجاهد سید حسین طباطبایی قمی است. 3 سید اسماعیل پدربزرگ سید صدر در اصفهان متولد شد و والدینش پیشتر از جبلعامل به عراق و سپس اصفهان مهاجرت کردند. او نیز در زمره فحول مجتهدان عصر خود محسوب میشود. 4از دانشگاه تهران تا حوزه نجف
سید موسی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدارس حیات و سنائی قم گذراند. همزمان با فراگیری علوم روز، یادگیری دانشهای حوزوی را مطمح توجه قرار داد. آقا موسی مصمم به ادامه تحصیل آکادمیک بود از این رو در مهر 1329 در پی موفقّیت در آزمون ورودی دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران سرگرم تحصیلات عالیه میشود و پس از سه سال در خرداد 1332 با ارائه پایاننامه، به دریافت مدرک لیسانس با گرایش حقوق اقتصادی نایل میآید. وی افزون بر تسلط به زبانهای فارسی و عربی به فراگیری زبانهای فرانسه و انگلیسی مبادرت میورزد و در این راه هوش و استعداد فوقالعاده خود را نشان میدهد. 5 به نظر میرسد سید موسی نخستین روحانی است که به دانشگاه راه یافت و موفق به گذراندن درسهای آکادمیک و فارغالتحصیل شدن در رشته کارآمدی با نمره عالی شده باشد.چنانکه پیشگفته آمد سید موسی مقارن تلمذ علوم جدید در مدارس قم، تحصیل دروس حوزوی را از 1320 نزد حضرات آیات: سید محمدباقر سلطانی طباطبائی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی، شیخ حسینعلی منتظری، سید محمد محقق داماد، سید احمد خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید کاظم شریعتمداری، سید محمدحسین طباطبایی، سید رضا صدر، سید روحالله خمینی، سید محمد حجت کوهکمرهای و علوی اصفهانی، آغاز کرد. سید موسی در تعلیم و تتبع درسها روح جستجوگر، تیزبینی و پشتکار کم نظیر و شگفتانگیزی داشت. از این رو نبوغ وی در برخوردهای نخستین، بسیاری را تحت تأثیر قرار داد. آیتالله سید رضی شیرازی خاطرهای را از سفر آیتالله العظمی شیخ محمدکاظم شیرازی از عتبات به قصد زیارت آستان قدس رضوی و اقامت کوتاه مدت ایشان در قم نقل میکند. شیرازی از اعاظم علمای نجف بود و سید موسی در مدت حضور ایشان در قم در مجلس شیخ شرکت میجست و به بحث و طرح اشکال جدی میپرداخت. به گفته آقا رضی «احساس میکردم که مرحوم شیخ در این بحث و برخوردها با آقا موسی، از درک علمی این طلبۀ جوان خیلی مبتهج و مسرور میشود و بالاخره مرحوم شیخ ذوق و فهم و شعور علمی ایشان را مورد تحسین قرار میدادند و آتیۀ درخشانی برای ایشان پیشبینی میکردند». 6
سید موسی در خلال حضور در درس خارج فقه و اصول به فرادهی مقدمات و سطح اشتغال یافت. گفتار شیوا، استدلال متقن و خلق و خوی حسن ایشان موجب جذب شدن بسیاری از طلاب و فضلای جوان به درس او شد. در سایۀ همین استعداد منحصر بهفرد مدارج ترقی علمی را طی کرد و کوتاه زمانی بعد در زمره استادان برجسته حوزه علمیه قم جلوهگر شد و آموزش نحو، فقه، اصول، منطق و فلسفه، همچنین تدریس کتابهای دشواری مانند مطوّل، قوانین، رسائل و مکاسب را سر لوحۀ نهج خود قرار داد و شاگردان فاضلی را تربیت نمود که از آن جمله میتوان به حضرات آیات و حجج اسلام: شیخ علیاصغر مسلمی کاشانی، شیخ یوسف صانعی، شیخ علیاکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد غروی، شیخ محمدجواد حجتی کرمانی، شیخ زینالعابدین قربانی، و سید عیسی طباطبائی اشاره کرد. 7 سید موسی در دوران طلبگی دوستان وارسته و هم مباحثهایهای خوش فهم و قریحهای داشت، مانند حضرات آیات: سید موسی شبیری زنجانی، شهید شیخ مرتضی مطهری، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی، که رفقای مؤمن و انقلابی ایشان به شمار میآمدند.
اما ستاره جان آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر در پنجم دی 1332 خاموش شد. ارتحال پدر برای سید موسی که بیست و پنجمین بهار عمر را پشت سر نهاده بود بسی دردناک بود. چندی پس از درگذشت والد ماجد، موسی در همین سال به منظور ادامه تحصیلات عالیه رهسپار پایتخت جهان تشیع گردید و به مدت پنج سال از محضر استادان و مراجع نامدار: سید محسن حکیم، شیخ مرتضی آل یاسین، شیخ محمدرضا آل یاسین، سید ابوالقاسم خوئی، سید ابراهیم اصطهباناتی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محمود شاهرودی، شیخ حسین حلّی و شیخ صدرا بادکوبهای در نجف اشرف بهره برد. 8
سید موسی در حوزه کهنسال و ریشهدار نجف مانند قم با نبوغ و استعداد فوقالعادهاش همگان را شگفتزده کرد. مراجع بزرگ نجف به او به دیدۀ عالم دین آشنا و فقیه زمانشناس مینگریستند و احترام ویژهای برای ایشان قائل بودند. شخصیتی چون مرجع راحل آیتالله العظمی خوئی در جلسهای اظهار می دارد: « من به قدری به آقای موسی صدر امیدوارم که اگر او دو سه سال دیگر در نجف بماند یکی از بزرگترین شخصیتهای ارزندۀ علمی شیعه خواهد شد». 9 سید موسی صدر در مدت اقامت در نجف مبدّل به یکی از عالمان زبده و سرشناس گردید. ایشان نشستهای پر باری را با پسر عمو و شوهر خواهرش آیتالله شهید سید محمدباقر صدر داشت. 10 سید موسی در سالهای اقامت در نجف رفت و آمدهایی به قم داشت اما آنگاه که قصد ترک نجف کرد بسیاری و از آن جمله استاد بزرگوارش حضرت خوئی را متأثر کرد. مرجع نام و نشاندار دیار علوی دربارهاش گفته بود: « سه طلبه (موسی صدر، موسی زنجانی، موسوی اردبیلی) از قم به نجف آمدند، مدت زیادی نماندند و برگشتند. کاش من اینها را نمیدیدم؛ خیلی حیف شد که اینها برگشتند قم.» 11 به گفتۀ آیتالله العظمی سید محمدباقر سلطانی «اگر آقا موسی به لبنان نمیرفت و چند سال در نجف میماند جزو مراجع مسلّم نجف میگردید... او حتی اگر در قم میماند و به نجف هم نمیرفت الان جزو مراجع بزرگ شیعه میبود». 12
سید موسی صدر در سال 1334 با نوه مرجع عالیقدر عصر مشروطه و یکی از آیات ثلاثه آن برهه، میرزا حسین میرزا خلیل تهرانی پیوند زناشویی منعقد کرد. ثمرۀ این وصلت فرخنده چهار فرزند بود، دو پسر و دو دختر؛ صدرالدین، حمید، حوراء، و ملیحه. دانش، بینش و جامعیت سید موسی بسیاری از اعاظم حوزه را مجذوب خود کرده بود. در خلال حضور ایشان در نجف مکتوبی از سوی مرجع اعلای جهان تشیع حضرت بروجردی به سید موسی رسید که در آن زعیم عالیمقام، وی را به عنوان نمایندۀ تامالاختیار خود در ایتالیا و انجام فعالیتهای تبلیغی، ارشادی و اجتماعی منصوب کرده بود، 13 درخواستی که با پاسخ منفی و توأم با پوزش سید موسی مواجه گردید. 14
پرتوافشانی مطبوعاتی
سید موسی به دلیل معضلاتی که در نجف با آن دست به گریبان بود ناگزیر به ترک آن و مراجعت به قم گردید. این روحانی نواندیش و فرزانه که همواره در تکاپوی تحرکات دینی، فرهنگی، اجتماعی جدید بود با همراهی و همفکری دوستانش مبادرت به بنیادگذاری و راهاندازی نخستین مجله حوزوی در قم نمود. تلاشی که در پاییز 1337 به ثمر نشست و به انتشار اولین شماره «درسهایی از مکتب اسلام» انجامید، 15 آن هم در فضایی که روزنامهخوانی یک طلبه نشانه بی تقوایی وی تلقی میشد، و واکنش مقدسمآبان و متحجران را برمیانگیخت. 16 از یاران اولیه سید موسی در پیدایی مکتب اسلام میبایست از آیات و حجج اسلام: شیخ مجدالدین محلاتی، شیخ ناصر مکارم شیرازی، شیخ جعفر سبحانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، شیخ حسین نوری همدانی، شیخ محمد واعظزاده خراسانی، سید مرتضی جزایری و شیخ علی دوانی، یاد کرد. 17 از دیگر کارکردهای سید موسی در این برهه باید به دریافت مجوز تکوین دبیرستان اسلامی و ملی نامبردار به «صدر» به منظور پرورش نسل جوان پر شور متدین و فرهیخته اشاره کرد، و یا طرحی که برای اصلاح حوزه مطمح توجه و عمل قرار گرفت که البته با هجرت ایشان به لبنان عقیم ماند.در سرزمین نیاکان
نخستین سفر سید موسی به لبنان در سال 1334 رقم خورد. دیدار با بستگان در جنوب ومشاهده محنتهای شیعیان این کشور او را تحت تأثیر قرار داد. افزون بر حزن و اندوه فراوان که بر دل و جانش سایه افکند، بر تجارب و بصیرت تاریخیاش افزوده گشت. دیدار موسای جوان با پیشوای شیعیان لبنان علامه سید عبدالحسین شرفالدین نقطه عطف سفر به شمار میآمد. موسی از محضر این روحانی مجاهد ضد استعمار و عالم ژرفنگر روشنضمیر، آموزههای فراوان اندوخت. آیتاللهالعظمی شرفالدین در آن برهه در جستوجوی یافتن جانشینی شایسته برای خود بود. از آنچه در این نشست رد و بدل شد به نظر میرسد که ایشان گمشدۀ خود را یافت. مهر موسی به دل این پیر فرزانه نشست. دوسال بعد سید موسی برای دومین بار رهسپار لبنان شد و با تیزهوشی بر اندوخته و داشتههای تاریخیاش افزود. این سفر اندکی پیش از رحلت حضرت شرفالدین بود. زمستان سال 1336 لبنان در ماتم فقدان رهبر شیعیان خود و اسوه و الگوی مسلمانی به سوگ نشست. در ساعت 30/5 بامداد دوشنبه 8 جمادیالثانی 1377ق روح بزرگ آن راد مرد به ملکوت اعلی پر گشود. پیکر شرفالدین با حضور رجال و شخصیتهای سیاسی، مذهبی لبنان از جمله کمیل شمعون، رئیس جمهور، سامی الصلح، نخستوزیر، اعضای هئیت دولت، رهبران مسیحی و اهل تسنن و شیعیان در بیروت به طرف فرودگاه شهر تشییع شد تا از آنجا به عراق منتقل شود 18 و در عتبات پس از طواف مراقد مطهر در کاظمین و کربلا، در نجف اشرف در یکی از حجرههای صحن حیدری به خاک سپرده شد. 19فقدان سید شرفالدین خلأ بزرگی را در جایجای جامعه لبنان پدیدار ساخت. همگان در تب و تاب یافتن جانشین پیشوای عزیز از دست رفته بودند. نگاهها به سید موسای جوان دوخته شده بود. سید جعفر شرفالدین یکی از فرزندان علامه مغفور، در نامهای به آیتالله سید رضا صدر، برادر بزرگ سید موسی تقاضای آمدن موسی به لبنان را مطرح کرد. این درخواست به آگاهی آیتاللهالعظمی شیخ مرتضی آل یاسین رسید و او بر اهمیت و ضرورت آن صحه نهاد. 20
هجرت به دیار آفتاب
سید موسی تصمیم خود را برای رفتن گرفت و پس از عزیمت به عراق برای زیارت مشاهد مشرفه آماده شد. در آبان 1338 به منظور بررسی اوضاع به مدت سی روز عازم لبنان شد. لبنان کشور منحصر به فردی در جهان است و طوایف گوناگون از گذشته دور بهطور مسالمتآمیز در آن سکونت دارند. مسلمانان شامل شیعه، سنی، علوی، دروز؛ و مسیحیان با ترکیب: مارونی، کاتولیک، پروتستان، ارتدوکس، همچنین انجیلیها، ارمنیها، ارمنیهای پروتستان، سریانی و... در این سرزمین 400/10 کیلومتر مربعی میزیند. خاستگاه تاریخی تمرکز شیعیان لبنان به زمانۀ تبعید ابوذر غفاری (س)، صحابی گرانقدر پیامبر اکرم (ص) و یار باوفای امام علی (ع)، به شهر صیدا باز میگردد. مردم این بخش از لبنان به ویژه منطقه جبلعامل واله و شیدای گفتار و رفتار ابوذر شدند و این سان بذر و نهال تشیع در این گسترۀ باستانی کاشته شد بهطوری که دیری نپایید یکی از کانونهای قوی فقاهت و مرجعیت در این سرزمین پدیدار شد و دانشمندان پر آوازهای نظیر شهید اول (صاحب لمعه)، شهید محقق کرکی (صاحب جامعالمقاصد)، شهید ثانی (صاحب شرح لمعه)، سید محمد عاملی، شیخ حسن زینالدین (صاحب معالم)، شیخ بهایی، شیخ حر عاملی (صاحب وسائل الشیعه)، سید صدرالدین عاملی، علامه شرفالدین (صاحب المراجعات)، را به جهان اسلام و تشیع معرفی کرد.آیتالله سید موسی صدر از دیدن اوضاع اسفناک و وخیم شیعیان در لبنان که به مثابه شهروندان درجه سه (پس از مسیحیان و اهل سنت) به مشاغل پست و دونپایه در جامعه آن روز سرگرم بودند و در محلههای فقیر و محروم سکونت داشتند، به شدت آزرده خاطر شد. لبنان سرزمین آباء و اجدادی او به شمار میآمد و دیدن این صحنهها برای وی قابل تحمل نبود. هر چند نقش سید صدر در احقاق حقوق شهروندان لبنان و دفاع از آحاد طبقات اجتماعی با هر گرایش مذهبی، همچنین به سخن در آوردن محرومان غیر قابل کتمان است. 21 در این میان، به رغم آن که شیعیان بزرگترین طایفه لبنان به شمار میآیند اما در زمانۀ ورود سید موسی صدر به این کشور هیچ نقشی در مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی، حتی فرهنگی ایفا نمیکردند. در آن برهه مارونیها تشکل «کتائب»، مسیحیها دارای حزب «احرار»، و دروزیها سازمان «التقدمی الاشتراکی» را در اختیار داشتند، اما شیعیان فاقد هرگونه سازماندهی بودند. سید صدر در چنین وضعیتی فعالیت خود را آغاز کرد، آن هم از شهر صور. جنب و جوش عجیبی در جوانان شهر پدیدار شد. صدر برای فائق آمدن بر فقر فرهنگی به دایر کردن کلاس و برپایی اردوهای دینی، فرهنگی و اجتماعی مبادرت ورزید. وی برای سخنرانی به بیروت و دیگر شهرها نیز میرفت. مخاطبان او دانشآموزان، دانشجویان، کشاورزان و اصحاب صنوف مختلف، صرفنظر از شیعیان، اهل سنت و پیروان ادیان الهی به ویژه مسیحیان نیز بودند. به اهتمام و مساعدت شماری از متمولین و بر اثر پشتکار امام صدر، شهرهای صور و بیروت شاهد احداث دو مرکز بزرگ آموزشی به نامهای «جعفریه» و «عاملیه» بود که چندی بعد هر دو مبدل به دانشکده گردید. 22
دمیدن امید
گام بعدی امام موسی صدر پس از احیاء مساجد و تقویت آن به مثابه یک سنگر دینی و فرهنگی مستحکم، همینطور تأسیس مدارس و دانشکدهها، ضرورت پیدایی و تقویت زیر ساخت اقتصادی محرومان بود. ایجاد مدرسه صنعتی (هنرستان) جبل عامل در صور در این امتداد ارزیابی میشود. شمار قابل توجهی از هنرجویان این مدرسه را جوانانی تشکیل میدادند که خانواده خود را در حملات رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان از دست داده بودند. در این مدرسه، نجاری، آهنگری، جوشکاری، برق و الکترونیک، ماشینهای کشاورزی، و... بهطور رایگان تعلیم داده میشد. دانشآموختگان پس از چهار سال تحصیل شبانه روزی جذب بازار کار میشدند. امام موسی صدر مدیریت این دبیرستان حرفهوفن را به مصطفی چمران، فارغالتحصیل فیزیک در مقطع دکتری از آمریکا سپرد. فعالیت هنرجویان دبیرستان به رشتههای صنعتی محدود نبود و آنان در کنار کسب مهارتهای فنی، به فراگیری آموزههای دینی و نظامی نیز مبادرت میورزیدند. اقدام بعدی امام صدر ساماندهی مجدّد فعالیتهای مرکز خیریهای نامبردار به «جمعیه البرو الأحسان» بود که سالها پیش توسط علامه شرفالدین ایجاد شده بود. متأسفانه در لبنان آن روز بیشتر گدایان مسلمان و از این میان اکثر آنها شیعه بودند. صدر از مردم خواست تا صدقات و کمکهای خیرخواهانۀ خود را به حساب این جمعیت واریز نمایند. جالب آن که به گفته ایشان در بدو شروع به کار مجدّد جمعیت یک مالک مسیحی کارخانه یخسازی یک سوم سود و درآمد کارخانه را وقف جمعیت کرد؛ همچنین دو پزشک مسیحی معالجۀ بیماران جمعیت را بهطور رایگان تقبل کردند. 23 از سوی دیگر وضعیت اسفبار زنان باعث شد تا امام صدر ضمن روشنگری به منظور مبارزه با فساد اجتماعی به تأسیس مراکزی مانند بیت «الفتاه» (خانه دختران) که در آن به دختران بیبضاعت و یا بیسرپرست، خیاطی و صنایع دستی آموزش داده میشد، مبادرت ورزد. از اقدامات دیگر در این جهت دایر کردن «آموزشگاه پرستاری»، «مؤسسه قالیبافی»، «دارالایتام»، برقراری «کلاسهای مبارزه با بیسوادی»، «احداث کودکستان»، «خانۀ معلولین و درماندگان»، «نادی الشباب» (باشگاه ورزشی جوانان) «معهد الدرسات الاسلامیه» (مرکز مطالعات اسلامی) که بهسان حوزه علمیه عمل میکرد، «مرکز علمی تحقیقی لبنان»، و «مدینه الطب» که مجتمع پزشکی بود،24 و دیگر ابتکارات، که باعث شد آحاد مردم لبنان، به خصوص شیعیان این سرزمین با صدایی رسا اعلام نمایند: « رجع الینا شرفالدین شاباٌ» یعنی شرفالدین جوان شده و به ما باز گشته است.http://www.iichs.orgمنبع : ایرانیان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}